هرات، یکی از ۴ پایهی اصلی خراسانِ قدیم، بیش از ۷ هزار سال قدمت دارد. مهمترین شهر در غربِ افغانستان، و دروازهی ایران و ترکمنستان است… با قلعهای عظیم، سهمگین، زیبا و تاریخی به قدمت بیش از ۲ هزار سال…
دژی استثنائی به مساحتِ ۵ هزار متر مربع و دیوارهایی که ارتفاعشان گاهی به ۲۰ متر میرسد؛ در میانهی شهر هرات، بر بلندای یک تپهی طبیعی..
چیزی شبیه به افسانهها؛ تصویری که انگار فقط در فیلمها میشود دیدش؛ هیولایی خشتوگلی از اعماق تاریخ… از دورانِ سِکندر…
روایتهای شفاهی میگویند، اسکندر مقدونی، به سختی هرات را تصرف کرد و قلعهاش را ویران؛ و سپس، باز به سختی، قلعهای بنا کرد که سالها پا بر جا بود تا زمانهی چنگیز خانِ مغول…
باز، روایتهای شفاهی مدعیاند که پسرِ چنگیز خان، ۱۲ هزار نفر از مدافعانِ ارگ را قلعوقمع کرد و در پی ۶ ماه محاصره، تقریباً همه را از پای در آورد، بجز ۱۶ نفر، و یک دژ!
اختیارالدینِ وزیر، سالها بعد قلعهی زخمی و نیمهمخروبه را بازسازی کرد و از آن پس، به نامِ هماو «ارگ اختیارالدین» نامیده شد…
بر کرانهی رودِ نامدارِ هریرود، در دومین شهر پر جمعیت افغانستان، ارگ، برای هرات، حکمِ دماوند را دارد برای تهران…
بلندقامتِ زبانبهکامگرفتهای که یاد و خاطرهی قرنها کشتار و خونریزی را در حافظه دارد و با این حال، همچنان آرام و صبور، به مردمش لبخند میزند…
ارگ هرات، فقط یک دژِ نظامی یا یک موزهی تاریخی نیست؛ قلعهی اختیارالدین، حافظهی تاریخی خراسانِ قدیم و بخشی از هویتِ مردمانِ جنوبِ غرب آسیاست؛ از مرزِ آسیای صغیر تا کرانههای خلیج فارس و بادیههای حجاز…