همهی تلاشهای مَکنِیل (وزیر مختار بریتانیا در ایران)، برای متوقف کردنِ محمدشاه، بینتیجه مانده بود؛ شاهِ قاجار، مصمم به تصرف هرات بود و ۱۰۰ هزار سربازِ مسلح داشت…
بریتانیا، ناتوان از ورود مستقیم به میدان جنگ، مثل همیشه، متوسل به خدعه شد؛ از هند (مستعمرهی ارزشمندش)، سپاهی مجهز و مسلط فرستاد به قصد اشغال بوشهر…
گام نخست اما، استقرار در خارگ بود، و تهدید!
تهدیدِ دربار، همیشه موفقیتآمیز بود؛ اینبار اما، خارگ باید اول اشغال میشد تا محمدشاه دریابد که سُنبه پر زور است و انگلستان، جدی…
پیکِ انگلیسی، حاملِ اولتیماتومِ رسمیِ امپراتوری بریتانیا، پشت دروازههای هرات بود و سرنوشتِ مردمِ بیپناهِ بوشهر، در گروهِ تصمیم شاهنشاهِ قجری…
این برشِ کوتاه، بخشیست از توصیفِ نخل و برنو، از همین واقعهی تاریخی، در دومین قسمتِ پادکست…